حسام رفته بود فدک
چند روز پیش هم تو رو برای اولین بار تو هوای خوب بهاری بردیم پارک فدک. اونجا که رسیدیم هنوز از ماشین پیاده نشده بودیم که شروع کردی به فریاد که زود پیاده شیم.روی چمنا می دویدی وقتی به سرپایینی می رسیدی نمی تونستی خودت رو نگه داری و با سرعت می رفتی و یه وقتایی هم زمین می خوردی. چند تا بچه هم بودن که با اونا هم مسابقه ی دو گذاشته بودی و کلی شیطونی کردی.یا تو دنبال اونا می کردی یا اونا دنبال تو طبق معمول موتور سواری هم کردی.آخه من نمیدونم تو سوار موتور نشی نمیشه .هم دوست داشتی موتور سوار شی هم دلت برای اون همه بچه و بازی رو چمن داشت ضعف می رفت. نمی دونستی چی کار کنی دیگه.انقدر ب...
نویسنده :
مامان نرگس
16:23